کتاب پیایل …خاطرات مردم چهارمحال وبختیاری از ایام شهادت سردار سلیمانی.

از ۱۱/۸/۱۴۰۰ با ارسال لینک در فضای مجازی کار آغاز شد و درمدت ۲ هفته ۴۰۰ خاطره ثبت شد که بعداز آن جهت تکمیل خاطرات بصورت حضوری وتلفنی مصاحبه ها شروع شد و هرمصاحبه از ۵ الی یکساعت زمان برد واقعا مردم عاشق حاج قاسم بودند از حس وحالهایی که بیان می‌کردند مشخص بود چقدر ارادت دارند وباهرمصاحبه ای داغی تازه بردل بود و اشک جاری .یادم هست از اتفاقی که برای زوج جوان افتاده بود وان روز قرار بر بستن چمدان و رفتن به منزل پدری و هرآن طلاق ..به فرموده خودشان با شنیدن صدای تلفن که آیا جواب بدهند یا نه واز منزل خارج شوند
داماد گوشی را جواب دادند وپس ازمعرفی خودم واینکه برای چه کاری تماس گرفتم بدونه اینکه صحبتی کرده باشند شروع به گریه کردند وچند ثانیه بعدفرمودند نمیتوانم صحبت کنم اما با همان اشک ماجرای عقدشان درحرم حضرت معصومه ودیدن سردار را بیان کردند وگوشی را به عروس خانم سپردند و اشک وبغض ایشان دیگر مجال صحبت نداشت بعدازابن آرام شدند آدمه دادند که چه شد و انگشتری که هدیه گرفتند واکنون دستشان هست وخودشان قاطعانه بیان کردند با نگاه به این انگشتر و این تلفن دراین روز حساس از تصمیم خود منصرفشدند وخداراشاکرند که بار دیگر سردار درمسیر ایشان قرار گرفت و خاطرات دیگر یا اتفاقات دیگر حین مصاحبه بود که خود یک کتاب هست به وقت ویرایش
واز مکالمات صمیمانه من و نویسنده که بعضا شب و روز را دقت نداشتیم جهت پیگیری وانجام زیبای کار
پس از ویرایش . ویراستاری و ارزیابی که چندین مرحله زمان طول کشید و۴ روز قبل از سومین سالگرد شهادت کتاب چاپ شد و به مراسم رونمایی درمصلی شد.